یارمحمد اسدپور که چند روزی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ۲۲ بهمن مسجدسلیمان بستری بود، روز ۱۳ فروردینماه ۱۴۰۱ از دنیا رفت.
هرمز علیپور، شاعر و از دوستان نزدیک اسدپور در پی درگذشت او در نوشتاری آورده است: «این زندگی
بر گردههای کوچک کودکی ماند
که از صبحی سنگین میگذرد
این زندگی
چونان تبسم مردی است
که گره از ابروان میگشاید…
(یارمحمد اسدپور)
واقعا که تلخ و غمافزاست سفر یاری با نیمقرن همنفسی و چاره اما چیست جز صبوری؟ و من دارم به تنهایی خودم دلم به درد میآید. یار سفر کرد که باز به دنیا بیاید، او تا همیشه خوانده خواهد شد، و این میتواند نوعی تسلای داغها باشد چراکه شاعر نمیمیرد، منزل عوض میکند.
درگذشت شاعر بزرگ شعر ناب، دوست دیرین و همشهری عزیزم یارمحمد اسدپور را به خانواده داغدار و بازماندگان و به شعر کشور با اندوه تسلیت میگویم. یارمحمد بدون تردید یکی از شاعران ماندگار در شعر فارسی است به اعتبار شعرهای زیبا و ستودنیاش که میراث معنوی ارزشمندی است.
هیچ دورهای از دورههای شعری گروهی، به اندازه حشر و نشرهای بچههای ناب در شهرمان سرشار از مهر و دوستی نبوده است. انگار که قباله پشت برج به نام حمید کریمپور، نمره یک به نام سید و یارمحمد و نمره چهل به نام سیروس رادمنش و بی بی یان هرمز باشد و ما بیشتر اوقات شهر را چهار یا پنج نفری قدم میزدیم و شعر میخواندیم. و برای یکدیگر آغوشهای امنی بودیم.
باقی بماند برای کمی آرامی از پس حرارت و بغص و گریه…!»
همچنین در ادامه چند شعر از یارمحمد اسدپور را با صدای شهرام فروغی مهر، ناشر آثار او، میشنوید.
![](https://ssl.p.jwpcdn.com/6/12/logo.png)
یارمحمد اسدپور در سال ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان متولد شد. او به همراه هرمز علیپور، آریا آریاپور، سیدعلی صالحی، مجید فروتن و سیروس رادمنش از شاعران مطرح موج ناب در سالهای ۱۳۵۵–۱۳۵۷ شناخته میشود. از آثار اسدپور میتوان به مجموعه شعرهای «بر سینه سنگها و بر سنگها نامها»، «مکاشفه در باغ سوکیاس» و «گلو تاریک از صدای دنیاست» اشاره کرد.