مرجان نوروزیزاده گفت: ایذه از جمله مناطقی است که در گذشته به صورت گسترده آیین بارانخواهی توسط مردمان بومی آن برگزار میشد؛ رسمی که قدمتش به هزاران سال قبل برمیگردد و نمیتوان با قطعیت تاریخ خاصی را برای آن مشخص کرد اما صرفا با تطبیق المانها و کاراکترهای موجود در «نقشبرجستههای کول فره» قابل ردیابی و حدس و گمان است.
وی با اشاره به یکی از کهنترین آیینهای از یاد رفته تحت عنوان آیین «بارانخواهی» ایل بختیاری در منطقه ایذه خاطرنشان کرد: بنا بر نیاز و خواسته مردمان این سرزمین، نگرانی از خشکسالی، از بین رفتن محصولات کشاورزی و چراگاهها، اجرای آیین بارانخواهی را به یکی از ملزومات اساسی آنها تبدیل کرده است. یکی از مشکلات اساسی انسان دیروز و حتی جوامع امروز تأمین آب است بنابراین آنان مراسمهایی براساس اعتقادات خود که سالهای متمادی سینه به سینه چرخیده تا به نسل امروز رسیده اجرا میکردند. ارزش حیاتی باران برای کشاورزان و دامداران سبب شده است که همیشه چشم به آسمان بدوزند و در انتظار آمدن ابرهای بارانزا باشند و در هنگام خشکسالی همین امر موجب برگزاری مراسمی برای طلب و تمنای باران میشد اما به مرور زمان رنگ باخته و به فراموشی سپرده شده است. ا
این کارشناس ارشد پژوهش هنر گفت: برپایی این آیین در گذشته و حال مستلزم به کارگیری ژستها، واژگان مشخص، از بر خواندن متنهای ثابت، اجرای موسیقی، خواندن آواز یا اجرای رقص، دستهروی، بهکارگیری اشیای ویژه، قربانی کردن و دریافت هدیه است. اجرای آیینهای بارانخواهی، کموبیش چنین مواردی را دربرمیگیرد. در نگاهی جامعتر، دو مراسم مهم در ایذه وجود داشته که از جمله این آیینها مراسم «کَله کوسه» و آیین «سنگ بارانزا شاه اَلبَرز» را میتوان نام برد.
وی بیان کرد: در اجرای آیین کَله کوسه یک نفر به عنوان کوسه انتخاب میشد. کوسه نمادی از عدم باروری بود. کسی که مو و ریش نداشته باشد. ریش و مو نمودی از رویش است (همان گونه که در ادبیات عامه به مو و سبیل که نشانههایی از پایبندی به قول و وعده بوده است.) از آنجا که کوسه فاقد این نشانهها بود مورد تقبیح قرار میگرفت. او کلاه نمدی (شب کلاه) و دو لنگه گیوه را به عنوان شاخ در دو طرف آن میبست و زنگولهای به گردن آویزان میکرد.
نوروزیزاده ادامه داد: جارو را به عنوان دُم به خود میبست، یک کوردینی میپوشید، با ادا و اطوار خاصی میپرید و در کوچهها و فضای روستا راه میرفت، بچهها به دنبال او و شعر هارهارهارونک/ خدا بزن بارونک گندمها زیر خاکن/ از تشنگی هلاکن سر میدادند. البته این شعر در بین اقوام مختلف با گویش متفاوت خوانده میشود امادر ساختار معنایی همان مفهوم را دارد.
او افزود: سپس به در هر خانهای که میرسید صاحبخانه ابتدا آب بر روی فرد (کوسه) میریخت که نمادی از طلب باران بود. یعنی قصد بارور شدن دارد. (نشان از تمثیل و نماد که گویی به زمین خشک آب ریخته تا بارور شود) و بعد به او هدیه میدادند که عمدتا آرد بود. سپس آردها را جمع میکردند.
وی بیان کرد: در پایان شب آردها را خمیر میکردند و به شکل گِرده درمیآوردند. فقط باید به طور پنهانی درون یکی از گِردهها سنگ میگذاشتند. سپس آن را میپختند و در پایان سهم هر فردی که میشد شروع به کتک زدن آن شخص میکردند تا یک نفر آن فرد را ضمانت میکرد و در زمانی کهاعلام میکند باران بیاید. در غیر این صورت آن شخص مجازات میشد.
نوروزیزاده گفت: بنا بر اظهارات سالخوردگان و افراد قدیمی، این سنت در ایذه در۳۰ یا ۴۰ سال گذشته به صورت پیوسته در منطقه اجرا میشد اما در۲۰ سال اخیر کاملا اجرای آن منسوخ شده است. بالاخره یا باران میآمد یا دیر میآمد. در هر صورت تقلایی بود که انسان معاصر برای باریدن باران این آیین را بهجا میآورد.
مدرس دانشگاه هنرپیام نور اهواز اضافه کرد: یکی دیگر از مراسم آیین بارانخواهی در منطقه ایذه حرکت دستهجمعی مردم به سمت سنگی در دامنه شط، بین میانگران و پِرچِستان، توام با قربانی کردن و اجرای رقص و آواز بوده است.
وی افزود: در زمانهایی که باران دیر میبارید اهالی همراه با یک گاو وَرزا به سمت سنگ شاه اَلبَرز جهت قربانی کردن میرفتند و در کنار سنگ این مراسم را بهجای میآوردند. بنا بر شنیدهها و اظهارات اهالی منطقه، این سنگ مورد دستبرد قاچاقچیان اشیای عتیقه قرار گرفته است.
نوروزیزاده با بیان اینکه اجرای مراسم سنگ بارانزا شاه اَلبَرز تا محدوده زمانی دهه ۴۰ اجرا میشد گفت: بر اساس گفته رادکلیف براون، نظم اجتماعی از یک وحدت کارکردی برخوردار است. به نظر او کارکرد اصلی نهاد نه برآوردن نیازهای افراد بلکه حفظ و نگهداری ساختار الگوهای روابط اجتماعی جامعه و نهادها است. روشی کارکردگرایانه که تحت پیشینیان خود از جمله دورکیم پایهگذاری شده بود.
وی افزود: اجرای مراسم بارانخواهی را میتوان از پایبند بودن افراد ایل برای نظم بخشیدن به یک چارچوب سازمانی به نام «همبستگی» و کارکردی که رادکلیف از آن میگوید در این اجرا دانست چراکه در این مراسم از همیاری، سرگرمی، گاهی بازی و پر کردن اوقات فراغت میتوان به جنبههای اجرایی آن اشاره کرد.
او بیان کرد: در گذشته این مراسم به شکل گستردهای در بین جامعه سنتی دارای مقبولیت و جایگاه ویژهای بود ام با ظهور و بروز علوم جدید به ویژه علم هواشناسی مدرن، بارورسازی ابرها، تغییر دیدگاههای فکری نسل جدید به این آیین اجرای آنها رو به فراموشی نهاده و رنگ باخته است؛ گرچه هنوز در حافظه سالخوردگان بخشی از نوستالوژیهای آنان به شمار میرود زیرا آنان این آیین را نوعی حکمت و رمز و راز برای خود و سرزمینشان تصور میکردند.
به باور این مدرس دانشگاه: در مجموع، گذشته از ضرورت اجرای آیین بارانخواهی برای مردمان آن زمان جهت تامین آب، این مایه حیات بشری، نوعی آموزش غیرمستقیم برای فرزندان خود در ارتباط با مسایل یحتمل زندگی بود؛ مسایلی که از این به بعد در زندگی با آن مواجه خواهند شد و برای به دست آوردن خواسته و خواهش از طبیعت باید تلاش کرد. امروزه بازتاب این آیین را میتوان از جنبه نمایشی، پژوهشی و دراماتیک نگریست.
او اظهار کرد: خوزستان، استانی با تیرههای گوناگون انسانی، دارای اقوامی با خرده فرهنگ و زبان در ایران هستند. خوزستان با داشتن تاریخی کهن یکی از مراکز مهم تمدن جهانی بوده است. با مشاهده آثار بر جای مانده از الواح گلی سنت، فرهنگ، مذهب و زندگی مردمانی را میبینیم که تا دیرباز جز باور اعتقادی آنان بوده است.
وی افزود: در این میان ایل بختیاری به تنوع فرهنگ و آداب و رسوم شهرت دارد. ایل بختیاری یکی از بزرگترین ایلات ایران از لحاظ جمعیت، وسعت جغرافیایی، کوچ و مسیر حرکت هستند. محدوده جغرافیایی و سکونت ایل بختیاری، نواحی زاگرس مرکزی قرار گرفته است.
این مدرس دانشگاه هنر پیام نور اهواز گفت: شهر ایذه در شمال شرق خوزستان، یکی از مهمترین پایگاههای گرمسیر، ایل بختیاری است. این شهر دارای دارای آثار تاریخی متعدد از تمدن بزرگ عیلام با بیش از ۴۰ هزار سال سابقه است. این آثار تاریخی ارتباط تنگاتنگ و بنیادی، با آیینها و باورهای ایل بختیاری از گذشته تا به امروز دارد. براساس این آیینها میتوان در باورها و اسطورههای عیلامی ردیابی و برررسی کرد.
اندیشههای زیبای فراموش شده ایل بختیاری
نوروزیزاده بیان کرد: ردپای آیینهای کهن ایرانی را میتوان در این خطه از خاک ایران مشاهده کرد. آشنایی با اندیشههای زیبای این قوم یادآور فرهنگ فراموش شده ما در هزار توی گمشده این سرزمین است.
وی گفت: آمیختگی باورهای قومی و مذهبی در ایل، آیینها، رسوم مشترک و خاصی را از بعد فرهنگی در آن به وجود آورده است. این باورها به گونهای ظریف، ملموس در یکدیگر ریشه دوانیدهاند.
این مدرس دانشگاه هنر پیام نور اهواز افزود: برخی محققان واژه آیین را به معنای آداب و رسوم و بعدها به طور مشخص به معنای رسوم دینی یا جادوگرانه به کار گرفتهاند. از این رو میتوان گفت رفتارهای آیینی، نوع خاصی از رفتار هستند که از سوی جامعه پذیرفته شدهاند و به گونهای ارتباط افراد جامعه را با پدیدههای فرامادی یا ماوراء طبیعه برقرار میکنند.
وی عنوان کرد: در ایذه مانند جای جای دیگر کشور عزیزمان ایران آداب و رسومی برای اعتقاد و باورهایشان وجود دارد اما زندگی در طبیعت، همیشه سرسبزی، زیبایی و آرامش نیست. گاه دست خشمگین طبیعت با باد، باران، طوفان و خشکسالی، زندگی مردمان را تهدید میکند. گاه بیماری، مشکلات آموزشی و حمله حیوانات وحشی از چالشهایی است که دلاوران این سرزمین با آن دست به گریبان میشوند.
نوروزیزاده ادامه داد: در رویارویی با نیروهای طبیعی انسان همواره ناتوان است چراکه این نیروها همچنان که میتوانند هستیبخش باشند ویرانگر هم هستند. انسان در رویارویی با این چهره طبیعت با همه تلاشی که به کار میبندد اما هنوز نمیتواند بیگزند باقی بماند. در روزگار پیشین این ناتوانی، انسان را به زانو درمیآورد و از همین رو آنها با دقت بیشتری در بر پایی مراسم تمام انرژی خود را به کار میگرفتند تا به نتیجه دلخواه برسند.
این مدرس دانشگاه هنر پیام نور اهواز گفت: اگر روحیه همکاری، همبستگی و مقاومت در میان آنها وجود نداشته باشد هرگز موفق به گذر از مراحل سخت و دشوار نیستند. آنها با این باور و دریافت از طبیعت، اجرای آیینهایی برای پاسداشت و یا درخواست برای غلبه بر مشکلات این چالشها برمیآمدند اما تمام باور و اجرای آیینها معطوف به این مشکلات نبود بلکه یکی دیگر از دلایل برگزاری این آیینها «برکتخواهی» بوده است تا آنجایی که دکتر بهار معتقد است بخش عمده آیینهایی که انسان نخستین و حتی انسان پیشرفته اجرا میکند به ویژه آن گروه از آیینها که با نیروهای طبیعی پیوستگی دارد برکتخواهی است.