نفت مسجدسلیمان پس از این که در سال ۱۴۰۰، لیگ بیستم را با اما و اگر و با سختی پشت سر گذراند و در نهایت توانست در لیگ بماند، تصمیم داشت فصل بیست و یکم را زودتر از سایر تیمها و به امید ساختن تیمی مقتدر آغاز کند اما همه اینها در حد حرف باقی ماند و مسئولان وقت باشگاه نفت نه تنها بستنِ این تیم را به روزهای منتهی به شروع لیگ موکول کردند، بلکه در انتخاب سرمربی نیز روزهای پرچالشی داشتند؛ از انتخاب پورموسوی و نرفتن او به اردو تا قطع همکاری، و پیوستن کمالوند و قهر و آشتیهای این مربی.
در نهایت نفت لیگ را باکمالوند شروع کرد. نیم فصل اول برای نفت مسجدسیلمان اصلا خوب نبود و علاوه بر کسب نتایج ضعیف، بازیکنان نفت به دلیل عدم تحقق مسئولان ورزش استان در تزریق به موقع پول به باشگاه دست به اعتصاب زدند اما فارغ از این مسائل، عدم نتیجهگیری دلیلی بر فرار رو به جلو کمالوند و جدایی این مربی در اوج روزهای ناکامی نفت شد.
در همین حین نیز مدیریت باشگاه به هدایت یزدی سپرده شده بود و او هم بعد از رفتن کمالوند، باتوجه به همکاری قبلیاش با فکری در لیگ یک و روزهای خوبی که نفت با این مربی داشت، مجددا فکری را به امید بقای نفت در لیگ برتر به عنوان سرمربی به مسجدسلیمان آورد.
نفت در ادامه روند ناکامیهایش، با فکری نیز در چند بازی متوالی طعم شکست را چشید، اما بعد از تساوی برابر آلومینیوم و مس رفسنجان، بازیکنان جوان و گمنام نفت به خود باوری رسیدند و اگرچه بازی مهم با پرسولیس را شکست خوردند اما نوع بازی نفت نوید روزهای خوب برای این تیم جهت بقا در لیگ را داشت. البته نفتِ ۱۴۰۰ در مجموع کم فروغ ظاهر شد و با قرار داشتن در ردههای پایینی جدول به کار خود در لیگ سال ۱۴۰۰ پایان داد، به امید اینکه در سال ۱۴۰۱ بتواند با کسب امتیازات لازم در لیگ بماند و امید هوادارانش، ناامید نشود.